به گزارش بیدار بورس، نوید قدوسی با انتشار مطلبی با عنوان " بورس دوشنبه چگونه رکورد زد؟ " در دنیای اقتصاد اعلام کرد: تصمیم جدید بانک مرکزی در راستای کنترل بازار ارز را میتوان یکی از دلایل صعود روز گذشته بورس تهران دانست. این نهاد به صرافیها اجازه داد ارز اسکناس صادرکنندگان را با نرخ توافقی، خریداری و به متقاضیان ارز بدون محدودیت به فروش برسانند.
فاصله دلار در بازار آزاد با دلار نیمایی را میتوان بهعنوان یک مانع در مسیر رشد بازار درنظر گرفت. طبیعتا در فضایی که ارز صادراتی شرکتهای بورسی ۳۰ درصد پایینتر از بازار تسعیر شود این نوع سرمایهگذاری در حقیقت با کاهش جذابیت مواجه میشود و سایر سرمایهگذاریها بطور نسبی افزایش جذابیت پیدا میکنند که این مهم میتواند نقدینگی را به سمت سرمایهگذاری غیر از سهام سوق دهد.
نخستین سیگنال مثبت دریافتی توانست در جامعه سهامداری به ایجاد امیدواری مبنیبر افزایش نرخ نیما منجر شود. با توجه به اینکه سایر بازارهای مالی از رشد مطلوبی طی چند وقت گذشته برخوردار بودند و بازار سرمایه از این مسیر افزایشی اصطلاحا عقب مانده بود، دستورالعمل جدید بانک مرکزی در حقیقت میتواند بهعنوان انگیزهای در نظر گرفته شود که پول از سایر بازارها به سمت بازار سهام تغییر مسیر دهد.
احتمالا در کوتاه مدت (چند روز) بورس میتواند افزایشی باشد اما تداوم مسیر صعودی منوط بر تغییرات قیمت دلار نیما است تا به اتکای چنین اتفاقی بازار بتواند رشد پیدا کند. تصمیم جدید بانک مرکزی بیشتر در شرکتهای کوچکتر بازار سرمایه تاثیرگذار بود. چراکه این دستورالعمل بیشتر مرتبط با اسکناس ارزی است. بنابراین شرکتهای بزرگتر که در واقع گیرنده اسکناس نیستند حوالههای ارزی دارند که در بازار متشکل ارزی بر مبنای نرخ نیما اسکناس را عرضه میکنند.
اما شرکتهای کوچکتر که ارز صادراتی بصورت اسکناس دریافت میکنند میتوانند از انتفاع بیشتری برخوردار شوند. کلیت بازار از این مهم اثرپذیر نیست. زیرا شرکتهای اثرگذار غالبا بزرگ هستند که ارز صادراتی آنها بصورت حواله بوده و اسکناس نیست. در صورتیکه سیاست بانک مرکزی به نوعی باشد که در راستای کاهش شکاف ایجادشده بین ارز بازار آزاد و نیما گام بردارد در چنین شرایطی سیگنال مثبت برای شرکتهای بزرگتر و بهعبارتی کلیت بازار مبنیبر پر شدن فاصله قیمتی ارسال میشود.
بنابراین ارزانفروشی که بازار متشکل ارزی نسبت به بازار آزاد وجود داشت متوقف خواهد شد و ظرفیتی مهم برای رشد قیمت سهام ایجاد میشود. نرخ دلار و انتظارات تورمی افزایشی است و در نقطه مقابل بازارهای جهانی عمدتا در شیب نزول قرار گرفتند. بنابراین اینکه بورس در محاسبات به کدام یک از متغیرهای مذکور وزن بیشتری خواهد داد، موضوعی است که نمیتوان در اینخصوص قضاوتی داشت.
در روزهای یکشنبه و دوشنبه بازار سهام متناسب با خوشبینی نسبی ایجادشده مثبت شد. سیگنال ۲ روزه خیلی معتبر نیست. در کوتاهمدت بخصوص در محیط اقتصادی که متلاطم است سیگنالهای چند روزه تحتتاثیر هیجانات ایجاد شده اصطلاحا شکل میگیرد. بههمیندلیل نمیتوان اعتبار بالایی برای رشد اخیر بازار سهام قائل بود.
در سایر بازارها نیز وضعیت مشابهی حاکم است. سکه روز شنبه صف خرید بود و هیچ عرضهکنندهای در بازار وجود نداشت اما یکشنبه با رنج منفی به فروش رسید. چرایی این موضوع بهوجود هیجان در ۲ روز معاملاتی ابتدای هفته برمیگردد. در بازارهای جهانی نیز چهارشنبه نشست فدرالرزرو آمریکا را خواهیم داشت که سیاستهای انقباضی این نهاد میتواند بهعنوان اهرم فشاری در بازار سهام ایران در نظر گرفته شود.
تورم ۶. ۸ درصدی آمریکا از سال ۱۹۸۱ تاکنون بیسابقه است. پس از انتشار این آمار سریعا بازارهای جهانی سهام واکنش نشان دادند و منفی شدند. در واقع این انتظار ایجاد شد که فدرالرزرو به سمت افزایش هرچه بیشتر نرخ بهره حرکت کند. افزایش این متغیر هم در ادامه به کاهش قیمت کامودیتیها منتهی میشود. این موضوع میتواند بهعنوان یک عامل فشار در بازار سهام ایران درنظر گرفته شود چراکه تغییرات قیمت کامودیتیها برای بازار سهام که ۶۰ تا ۷۰ درصد آن کامودیتیمحور است، مهم ارزیابی میشود.
اما بدینگونه نیست که فقط یک عامل بتواند بازار را وادار به حرکت کند. ممکن است از سویی کامودیتیها در بازار سهام فشار ایجاد کنند و در مقابل نرخ ارز افزایش پیدا کرده و بهعنوان عامل مثبت ایفای نقش کند. باید دید که مجموع عوامل، بازار را میتوانند به کدام سمت حرکت دهند. در صورتیکه اثر خالص کامودیتیها را در نظر گرفت بازار با فشار عرضه روبرو است که در طول ۲ تا ۳ هفته اخیر با افت قیمت فولاد و برخی از محصولات پتروشیمی، انعکاس آن در قیمت سهام مرتبط مشاهده شد.
سرمایهگذاران در فضای بلاتکلیفی با توجه به رویدادهای اخیر در حوزه سیاست خارجی و اقتصاد قرار گرفتند. برخی معتقدند ورق مذاکرات در دقیقه ۹۰ برمیگردد و توافق ایجاد میشود و برخی دیگر هم با کاهش امیدواری همراه هستند. چیزی که از کلیت رفتار بازارها میتوان برداشت کرد این موضوع بوده که امیدواری در راستای حصول توافق برجام کمتر شده است.
در چنین فضایی بهنظر میرسد اولویت رشد و بازدهی در داراییهایی همانند طلا و دلار باشد. در مراحل بعدی به داراییهای بعدی اعم از مسکن نیز خواهد رسید. بازار سهام نیز رشد پیدا میکند منتها نکته مهم چنین شرایطی این است که بتوان از داراییها بازدهی واقعی و یا بازدهیهای دلاری گرفت.
بازدهی اسمی را تقریبا تمام داراییها ایجاد خواهند کرد اما سرمایهگذاری به سمتی حرکت می کند که بتواند بازدهی واقعی و یا بازدهی دلاری ایجاد کند. در صورتیکه فضا تحریمی باشد و توافقی حاصل نشود، برای کلیت بازار مقداری مشکل خواهد بود که بتواند بازدهی واقعی و دلاری ایجاد کند. احتمالا برخی از گروهها و سهمهای خاص بتوانند بازدهی دلاری ایجاد کنند.
دلار درگیر تورم بوده و ارزش واقعی اسکناس آمریکایی نیز در حال کاهش است. شرکتی که تولیدکننده کامودیتی بوده و قیمت دلاری دارد با فرض عدم کاهش چندان قیمت کامودیتی میتواند بازدهی دلاری ایجاد کند. در حالت کلی و در فضای تحریمی ممکن است شرکتها دچار مشکل تولید شوند و ریسک دارایی مالی در چنین فضایی بطور کلی افزایش پیدا کند. در چنین شرایطی شاید بازار سهام نتواند بازار برندهای در نظر گرفته شود.
نظر شما